عزیزم بعد از مریضی خیلی لاغر شدی و بهونه گیر دیگه زیاد بازی نمیکنی و همش می خوای تو بغل باشی من و مامان پرنیا دیگه شونه هامون از کار افتاده از بس تو بغلمون بودی. برات آهنگ خانم داوود رو گذاشتم روی وبلاگت خیلی دوستش دارم . هههههههههه امروز رفتیم خون خاله عمو علی رفته شیراز ما هم رفتیم پیش خاله تنها نباشه سوپت رو خوردی بالاخره یه چیزی رو دوست داشتی و خوردی . بعدشم بردیمت حموم و یه خواب راحت کردی و شب هم رفتیم با عمو محمد و خانواده اش فشم شام خوردیم تو هم دخمل خوبی بودی و بازم سوپت رو تا آخرش خوردی آفرین عزیزم . خوشحالم که اشتهات برگشته . امروز 24 ام تیر