تولد 32 سالگی بابایی
یه تولد غافلگیر کننده براش گرفتیم البته چند روز پیش من و تو براش کادو خریده بودیم .
این چند وقته همش فکر سر و سامون دادن خونه هستیم که برای تو اتاقت رو مرتب کنیم انقدر که تولد علیرضا رو بعد از ۵ سال یادمون رفت . امشب رضا میره ماموریت ترکیه و ما باید بریم خونه مامان پرنیا . خوب اینم یه فرصته برای استراحت کردن من دیگه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی