اولین مسافرت
۱۸ خرداد مامان و بابای رضا از مکه برگشتن شب هم رضا ساعت ۱۲ پرواز داشت به آلمان ومنم رفتم خونه مامانم ( آخ خ خ خ خ جون )
رضا اونجا برات چند دست لباس گرفت و عکساشون رو برام میل زد
۲۴ ام رفتم دوباره دکتر رو همه چیز مرتب بود و گفت میتونم برم مسافرت اگه با ماشینی برم که بتونم استراحت کنم
من و مامان و بابا با شما جناب نی نی ( ۴ نفری ) ۲۶ ام راهی زیبا کنار شدیم خیلی هوا گرم بود ولی خیلی خوش گذشت ۲۹ ام هم برگشتیم دست باباکاظم درد نکنه من و تو که حسابی خستگیمون در رفت
بابا رضا هم همون شب برگشت با کلی سوغاتی برای من و تو
نوشته شده در یکشنبه سی ام خرداد 1389ساعت 23:20
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی