باران خانم در ماه نهم
خب بعد مدت ها که فرصت نشده بود بلاگت رو بروز کنیم امشب یه فرصت کوتاه پیش اومد.
تو روزای گذشته اتفاقات زیادی افتاده بود که میشه تعریف کرد :
هفته آخر ماه 8 مامان جون هر ثانیه برای من و بابا یه سوپرایز داشتی
1-نشستن
2- چاردست و پا رفتن که الان از حالت مبتدی خارج شده و جدیدا میتونی تو مسابقه سرعت و استقامت شرکت کنی. عبور از مانع و گذر از جاهای باریک هم که دیگه عادی شد.
3-با روروئک ویراژ میدی و همین روزهاست که اعمال قانون شی :)
4-دستت رو به لبه مبل و میز و صندلیت میگیریو سرپا وایمیستی
5-دست میزنی و قر میدی. از آهنگ تمام تبلیغات گرفته تا موسیقی کلاسیک و درقابلمه ای برای هنرنماییت استفاده میکنی. اگه بازم کم بود خودت میشینی و ضرب میگیری.
6-از همه مهمتر! میگی مـ َ مــَ مـ َ !!! یه وقتیهایی هم که از بابا خسته شده باشی من رو صدا میکنی. یه جوری ملتمسانه میگی : "مــــــامــــــا-ن" (ن رو خیلی خفیف تلفظ میکنی) که شک میکنم گوشام درست شنیدن یا نه.( 19/7/90) هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااا آرزوی من براورده شد
دیگه این که همه چیز خیلی خوب پیش میره و من و بابا از هر لحظه زندگی کنار دختر کوچولوی بانمکمون لذت میبریم
عاشقتیممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم