بارانباران، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

باران بهاری

28/مهر / 89

1390/4/19 23:58
نویسنده : باران
378 بازدید
اشتراک گذاری

مامانی ۴ شنبه ۲۸ مهر وقت دکتر داشتیم من کلا مرخصی گرفتم خیلی خونه کار داشتم مامان پرنیا و بابا کاظم امدن کمکم تا ساعت ۳ کار کردیم و بعدش با مامانی رفتیم دکتر

الهی قربونت برم چرا تا کسی دست میزنه به شکمم آروم میشی و دیگه تکون نمیخوری دوست نداری ؟ یا میترسی ؟

تا دکتر آمد ضربان قلب رو کنترل کنه ۲ تا ضربان رو که شنیدیم ناپدید شدی چرا ؟ عزیزم من دوست دارم صدای قلبت رو بشنوم  خیلی شیطونی میکنی از زیر دست دکتر فرار کردی قایم شدی ههههههههههههههههههه با دکتر کلی بازی کردی

خدا رو شکر همه چیز خوب بود منم بیمارستان رسالت رو انتخاب کردم برای زایمان ۳ شنبه ها کلاس بارداری داره دوست دارم با هم بریم کلاس تا ببینیم چی پیش میاد عزیز دلم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله غزال
31 تیر 90 18:57
خوووووووووووب خاله امروز تولد عمو علی بود و تو برای اولین بار اومدی خونه ما.....